احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده که ساعت ها و روزها برای تدوین استراتژی های سازمینیتان زمان می گذارید. حتی در برخی سازمان ها این درگیری ممکن است ماه ها در جریان باشد. اما به عمل که می رسد، پس از چند تلاش کوچک ناموفق همه چیز به فراموشی سپرده می شود.

گاها شاهد استراتژیهایی بوده‌ایم که هیچگاه در سازمان یا شرکت پیاده نشده است. درصد بالایی از آنها هیچگاه در عمل پیاده‌سازی نمی‌شوند و پیشبرد آنها اتفاق نیفتاده است. متاسفانه باید بگوییم تا استراتژی هایمان را اجرایی و عملیاتی نکنیم، هیچ ارزشی را برای سازمان به ارمغان نمی آورد و ساعت ها زمان و انرژی و هزینه هیچ منفعتی را برای سازمان به ارمغان نمی آورد. اجرای استراتژی یعنی کمک کردن به افراد، برای انتخاب‌های کوچکی که هم‌راستا با یک انتخاب بزرگ هستند

اکثر اوقات ضعف موجود شامل ایده ها و اصل استراتژی ها نیست بلکه  مشکل عمده در فرایند پیاده سازی و عملیاتی کردن استراتژی اتفاق می افتد. در این مرحله است که حرف و ایده به عمل تبدیل شده و در لایه‌های مختلف سازمان جاری می‌گردد.

تا کنون مطالعات زیادی برای بررسی این عوامل و یافتن یک راهکار عملی صورت گرفته است، اما همواره دغدغه مدیران سازمانها بکارگیری متد و رویکردی است که با کمترین اصطکاک  دستیابی به هدف اتفاق بیقتد. بسته به و ساختار سازمانی شرکت، این راهکار اجرایی هم متفاوت می شود.تنوع در اجرای استراتژی بیشتر از تنوع در طراحی و تببین مدل برنامه ریزی آن است. مراحل مختلفی برای اجرای استراتژیها در سازمان وجود دارد که بسته به استراتژیهای سازمان، نوع سازمان وساختار آن با یکدیگر تفاوت دارند.

یکی از چارچوبهای مهم عملیاتی مفهوم OKR می‌باشد. OKR رویکردی است برای مدیریت و پیشبرد اهداف استراتژیک در سازمان‌ها و به کسب و کارها کمک می‌کند تا اهداف مشترک خود را تعریف و میزان دستیابی به آن‌ها را ارزیابی کنند.

هدف سنج و آکادمی روشمند این فرصت را برای ما به ارمغان آورده اند که شنونده تجربیات آقای نوربخش در این وبینار باشیم و بررسی کنیم چگونه از مفهوم OKR کمک بگیریم و بتوانیم براستراتژی مد نظر کسب و کارمان جامه عمل بپوشانیم.